ایران حق عبور ترانزیت را برای کشورهایی مانند ایالات متحده که عضو کنوانسیون ۱۹۸۲ نیستند، قانونی نمی داند. اما این کشور ها بنابر عرفی شدن این مسئله، حق عبور ترانزیت را برای خود قائل هستند.
به گزارش آژانس رویدادهای مهم صنعت ” آوای صنعت ”، تنگه هرمز مهمترین شاهراه ترانزیت دریایی نفت جهان است به طوریکه حدود 20 درصد نفت خام جهان برای فروش به کشورهای خریدار، از این تنگه عبور می کند.
از نظر حقوق حاکم بر آب های بین المللی ، لازم است به دو اصل اساسی که در مورد تنگه هرمز نیز صدق می کند، اشاره کرد.
خست باید به معاهده 1958 ژنو اشاره کرد که در زمینه دریای سرزمینی و منطقه مجاور، “عبور بی ضرر” را به عنوان یک قاعده قدیمی عرفی در دریای سرزمینی به رسمیت می شناسد و به موجب ماده 18 عهدنامه مذکور «عبور» بهمعنای عمل کشتیرانی در دریاهای سرزمینی بدون ورود به آبهای داخلی و بدون توقف در لنگرگاهها یا تاسیسات بندریای که خارج از آبهای داخلی قرار دارند، است.
براساس این ماده عبور کشتیهای خارجی از دریای سرزمینی تا جایی بیضرر است که مخل آرامش، نظم یا امنیت کشور ساحلی نباشد. از طرف دیگر کشتی هایی که عبور بی ضرر را رعایت نکنند، تحت صلاحیت دولت ساحلی هستند و دولت ساحلی دارای حق تعلیق عبور این گونه کشتیها در نقاطی که عبور آنها نظم عمومی را به مخاطره می اندازد، خواهد بود. دولت ساحلی قادر است از عبور غیر مجاز ممانعت به عمل آورده و حتی به خاطر مسائل امنیتی عبور بی ضرر را در منطقه مشخص از آبهای ساحلی معلق نماید.
اما نوآوریای که عهدنامه 1982 حقوق دریاها داشته، طرح مساله «عبور ترانزیت» است. این کنوانسیون محصول 9 سال مذاکره توانفرسای کشورهای عضو سازمان ملل متحد از 1973 تا 1982 بود و جایگزین چهار کنوانسیون سال 1958 ژنو شد. این کنوانسیونها به ویژه از آن رو ناکافی قلمداد میشدند که با پیشرفت فناوری امکان بهرهبرداری از فلاتقاره و بستر اقیانوس فراهم شده بود و در این زمینه قدرتهای جهانی معتقد بودند اصل عبور بیضرر کافی نبوده و به زیان تجارت و جامعه جهانی است چراکه حق دسترسی به دریای آزاد بدون آزادی عبور از تنگهها بیفایده است. از جمله تفاوتهای عبور ترانزیت با عبور بیضرر آن است که اولا عبور ترانزیت شامل هواپیماها نیز میشود؛ درحالی که عبور بیضرر تنها شامل کشتیهاست. ثانیا در عبور ترانزیت، زیردریاییها هنگام عبور از تنگههای بینالمللی ملزم به حرکت در سطح آب و افراشتن پرچم خود نیستند. ثالثا در عبور ترانزیت هیچگونه حق تعلیقی برای کشور ساحلی درنظر گرفته نشده است، اما در عبور بیضرر تحت شرایطی تعلیق، عبور کشتیها برای کشور ساحلی ممکن است. البته جمهوری اسلامی این طرح را در مجلس خود تصویب نکرده و نماینده دولت جمهوری اسلامی ایران در کنفرانس سوم حقوق دریاها در یک اعلامیه تفسیری اعلام کرد: «حق عبور ترانزیت را تنها برای کشورهایی به رسمیت میشناسد که عضو عهدنامه حقوق دریاها باشند». اما رفتار کشور های غربی به خصوص آمریکا در این میان بسیار جالب است. چرا که این کشور به کنوانسیون 1982 نپیوسته و می توانند از ورود کشتی های نظامی به آب های خود خودداری کنند. اما در مورد ورود کشتی های خود به آب های سرزمینی کشور های دیگر مانند ایران تابع قوانین کنوانسیون بوده و از حق ترانزیت استفاده می کند. یکی از بارزترین ضرباتی که ایران از این مسئله خورده ، ورود ناو جنگی وینسنس آمریکا به آب های سرزمینی ایران در خلیج فارس و شلیک به هواپیمای مسافربری ایران در تاریخ 12 تیر 1367 (3 ژوئیه 1988) بوده است.
مطابق مطالب ذکر شده، ایران حق عبور ترانزیت را برای کشورهایی مانند ایالات متحده که عضو کنوانسیون 1982 نیستند، قانونی نمی داند. اما این کشور ها بنابر عرفی شدن این مسئله، حق عبور ترانزیت را برای خود قائل هستند. بنابراین شرایطی که با آن روبرو هستیم، پیروزی قدرت و زور بر قانون است و کشور های قدرتمند هر جایی به نفع شان باشد، قوانین را رعایت کرده و در غیر این صورت آن عمل را غیر قانونی می دانند.